نویسنده: دکتر سیّد ابوالقاسم حسینی




 

در حال حاضر تعریف «مفهوم سلامت» شامل سلامتی در ابعاد زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی است.
منظور از «سلامت زیستی» همان «سلامت بدنی» است. با توجه به این که در بین عامه ی مردم عنوان سلامت بدنی بیش تر به کار می رود، در این نوشته نیز بیش تر از آن استفاده می کنیم.
با ذکر مثال، عنوان های فوق بیش تر به ذهن نزدیک می شوند:
همه ی ما با مفهوم سلامت بدنی آشنا هستیم. در یکی از تعریف های سازمان جهانی بهداشت، سلامتی با مشخصات «وجود وضع مطلوب جسمی، روانی و اجتماعی فرد» مطرح شده و در تعریف دیگری سلامت معنوی نیز به آن اضافه شده است. در تعریف فوق، سلامتی صرفاً «فقدان بیماری» نیست، بلکه «وضع مطلوب» مورد تأکید قرار گرفته است. البته «فقدان بیماری» هم موضوع مهمی است. علی (علیه السلام) می گوید: «شما نمی توانید «رشد» را خوب بفهمید مگر با کسی که آن را ترک کرده است، مواجه شوید». به نظر می رسد که در مورد سلامتی هم اغلب ما وضع مشابهی داریم. تا هنگامی که هیچ مشکل جسمی نداریم، فکر می کنیم که همیشه این گونه خواهیم ماند. حتی وقتی دچار یک سرماخوردگی ساده می شویم، نیروی ما کاهش می یابد و حتی ممکن است نتوانیم کار کنیم. احتمالاً به همین علت است که پیامبر اسلام می فرماید:
«دو نعمت (جنبه ی مثبت) هستند که مورد کفران (بی توجهی) قرار می گیرند: سلامتی و امنیت».
سلامت روانی را هم با جنبه ی مثبت و هم با جنبه ی منفی آن می توانیم تعریف کنیم. «احساس مطلوب» موضوع مهمی است که متخصصان سازمان جهانی بهداشت بر آن تأکید کرده اند. نبودن اضطراب، افسردگی و جنبه هایی از این قبیل هم معیارهای دیگری هستند که می توانند مطرح شوند. توانایی انجام دادن کار نیز معیار خوبی است که در بحث های آینده، بیش تر راجع به آن سخن خواهیم گفت.
سلامت اجتماعی را به سختی می توان از سلامت روانی جدا کرد، ولی در بعضی موارد می توان هم سلامت اجتماعی و هم اختلال در سلامت اجتماعی را به طور اختصاصی مشاهده کرد. فردی را در نظر بگیرید که براساس جهان بینی خود، در روابط بین فردی، خود را «معیار» قرار می دهد. به شکلی که دوست دارد مردم با او رفتار کنند، با آن ها رفتار می کند و توقعات خود را تعدیل می کند. این فرد از نظر ما از سلامت اجتماعی برخوردار است، زیرا نشان می دهد «انسان واقع گرایی» است و به احتمال قوی «فرد موفقی» خواهد بود. در صورتی که انسان چنین روشی را در زندگی رعایت نکند، احتمال بروز اختلال در روابط بین فردی و رفتارهای تنش زا زیاد خواهد بود. البته باید توجه داشت که بعضی از اختلال های موجود در روابط اجتماعی ناشی از اختلال های مغزی، هورمونی، عوامل روانی و اجتماعی هستند که علم روان پزشکی مسئولیت بررسی، درمان و پیشگیری آن ها را برعهده دارد.
سلامت معنوی، جنبه های اخلاقی و زمینه سازی برای دست یابی به سعادت ابدی را دربر می گیرد. ممکن است فردی از نظر جسمی، روانی و اجتماعی هیچ مشکلی نداشته باشد، ولی از دیدگاه معنوی کارهای او مورد قبول نباشند. این موضوع از دیدگاه دین الهی قابل ارزیابی است. اولین و مهم ترین مسئولیت انسان در این مورد، انتخاب دین است. بنا بر تعریف استاد حکمت نیا «دین همان نظام زندگی است». انسان در انتخاب دین باید واقع گرا باشد و نظام زندگی خود را بر این اساس انتخاب کند.
امام جواد (علیه السلام) در این مورد رهنمود صریحی بیان می کند:
«حرف محکم (در هر مطلب) دو چیز نیست؛ بلکه تنها یک چیز است. پس هر کس حکم بی اختلاف کند، حکم او حکم خدای تعالی است. هر کس حکمی کند که در آن اختلافی باشد و خود را بر حق بداند، به حکم طاغوت حکم کرده است.»
بنابراین انسان موظف است که آخرین دینی را که خداوند متعال به او معرفی کرده، بشناسد و طبق ضوابط آن عمل کند. اگر فرد این تعریف به ظاهر ساده را رعایت کند سالم، و در غیر این صورت دچار اختلال معنوی است. عوارض این بیماری تا ابد دامن گیر اوست و برای همیشه در اضطراب و ناامنی به سر خواهد برد.
با تعریف هایی که ارائه شد، به طور طبیعی به این نتیجه می رسیم که پیامد بیماری های جسمی، روانی و اجتماعی تا پایان عمر، ولی نتایج سلامت و بیماری معنوی تا ابد همراه ما هستند.
با توجه به سرمایه گذاری های کلانی که دولت ها برای دست یابی افراد تحت پوشش خود به سلامت جسمی، روانی و اجتماعی می کنند، لازم است کوشش های وسیع تری برای رسیدن به سلامت معنوی که نتایج آن ابدی است، انجام شود. در غیر این صورت زیان آن ها قابل ترمیم نخواهد بود.
در شرایط ایده آل، همه ی ما باید به جنبه های فوق حساس باشیم و هنگامی که ضوابط سلامت را در ابعاد مختلف، درون خود حس می کنیم، سعی کنیم با «تمام نیرو» آن را به همه ی جوامع بشری هدیه دهیم. بدیهی است که ما توان عمل در این طیف وسیع را نداریم. ولی اگر واقعاً با «تمام نیرو» وارد عمل شویم، نتیجه هرچه باشد، قابل قبول خواهد بود. اگر در انجام این وظیفه تعلل کنیم، شامل گفتار مسیح (علیه السلام) خواهیم شد که فرمود: «هر کس مجروحی را به حال خود رها کند، به طور قطع با مجرمی که او را مجروح کرده، شریک است.» این دستورالعمل بسیار جدی است. در متون اسلامی تأکید شده است که هنگام جنگ با دشمن (کافر) او را به توحید دعوت کن. در حقیقت دعوت به رشد، یک وظیفه ی عمومی است.

آیا بین ابعاد مختلف سلامت، ارتباطی وجود دارد؟

بهترین مثال برای «تفکر سیستمی» و «عمل سیستمی»، بدن خود ماست. در حقیقت جدا کردن ابعاد چهارگانه ی ذکر شده جنبه ی آموزشی دارد و در عمل، ما تنها یک «هویت واحد» داریم و تمام فعل و انفعال های مربوط به سلامت در این «هویت» انجام می شوند. در این جا به چند مثال اشاره می کنم تا ارتباط بین ابعاد سلامت برای شما روشن شود:
پیش از این در مورد ابتلا به سرماخوردگی اشاره کردم که در ضمن سرماخوردگی، نیروی انسان کاهش می یابد و باید استراحت کند. وقتی در مورد یک سرماخوردگی ساده وضع چنین باشد؛ در مورد بیماری های حاد و مزمن، عوارض روانی خاصی وجود دارند که به علایم بیماری اصلی اضافه می شوند.
علاوه بر آن بعضی از بیماری های جسمی، نشانه های شناخته شده ی روان پزشکی ایجاد می کنند که ممکن است با بیماری های روانی اشتباه شوند. تقریباً تمام بیماری های روانی ممکن است با این علایم که «بیماری روانی علامتی» خوانده می شوند، اشتباه شوند. منظور از بیماری های روانی علامتی، اختلالات روانی ناشی از یک بیماری جسمی است. به عبارت دیگر اختلال روانی، علامتی از یک بیماری عمومی یا عفونی است.
روان پزشک ها قانونی دارند که «تمام نشانه های روانی ممکن است ناشی از علل جسمی باشند، مگر ارزیابی های بالینی و آزمایشگاهی خلاف آن را ثابت کنند». به همین علت اصرار دارند خدمات روان پزشکی در «تیم روان پزشکی» ارائه شود، زیرا در غیر این صورت، احتمال دارد علل جسمی بیماری را نادیده بگیرند و فقط به روان درمانی بپردازند؛ یا فکر کنند داروهای تجویز شده توسط پزشک، مورد نیاز نیستند و آن ها را قطع کنند. باید توجه داشت که اعضای تیم روان پزشکی از روان پزشک، روان شناس بالینی، متخصص کار درمانی، مددکار اجتماعی و روان پرستار تشکیل شده است که در تبادل نظر با یک دیگر، برنامه ی درمان را تنظیم می کنند و ممکن است هر یک از افراد تیم، مسئولیت هماهنگی را به عهده گیرد. در همه جای دنیا روان پزشک، مسئول قانونی و جنبه های طبی مربوط به بیمار است.
منبع مقاله: حسینی، سیّد ابوالقاسم؛ (1387) سبک و روش زندگی استاندارد و نقش آن در تأمین سلامت بدنی، روانی، اجتماعی و معنوی انسان، تهران: نشر قطره